دختراست وپدر..دخترتنهادردستهای پدراست که رشدمی کندومی بالد.غذای دخترخنده پدراستوعزای دختراندوه پدرچشم ودل دختربه لبهای پدربه خنده گشوده شدچشمهای دخترازشادی می درخشد اگرابروان پدر گره خورددل دخترانچنان گره می خوردکه به هیچ چیزجزبا دستهای پدروا نمی شود من اگرچه فرزند توام فرزندزهرایم فرزندحیدر کرارم..فرزندپیامبر خدایم اما غصه می خورم وقتی که می بینم توفرزندان مسلم را...پس ازشهادت پدرشان برروی زانومی نشانی سرورویشان رامی بوسی نوازششان می کنی امانیستی که مراپس ازشهادت خودت به روی زانوبنشانی وگردیتیمی ازسرم واشک یتیمی ازیتیمی ازنگاهم بستری